آزادی برای شما چه معنایی دارد؟ گزینه های بیشتر؟ زمان بیشتر؟ فرصتهای بیشتر؟ آزادی تبدیل به کیفیتی شده است که توضیح میدهد چرا ما امروزه معتقدیم زندگی کردن خوب است. آیا ما امروزه ـ شاید نسبت به هر دوره دیگری از تاریخ ـ از آزادیهای بیشتری برخوردار نیستیم؟ آیا اکنون بهترین زمان برای زنده بودن نیست؟
پس چرا این گزینهها و فرصتها صرفا باری بر دوشمان حس میشوند؟ یادم میآید یکبار در یک غذاخوری خواستم برایم نان و نیمرو بیاورند. رویهی میز پلاستیکی غذاخوری زیر نور آفتاب برق میزد و در همان حال پیشخدمت لبخندن از من پرسید که میخواهم نیمرویم شل باشد، یا یک رویش شل باشد و یک رویش سفت، یا دو رویش سفت، یا همزده. و بعد نوبت نان شد: گندم باشد یا جو یا چاودار؟ سبوسدار یا بیسبوس؟ ساده یا تست شده؟.
گزینهها خودشان آنقدر پروپیمان بودند که اشتهایم را کور کور کردند. آن چه آن غذاخوری در اختیارم گذاشت آزادی انتخاب غذا نبود، بلکه استبداد گزینههای بیش از حد بود.
درباره این سایت